English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3380 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
production management U مدیریت تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
reaganomics U اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
Other Matches
computer managed instruction U اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
smart U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarts U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarting U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smartest U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarter U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarted U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
CMOT U استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
command management system U سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
matronage U مدیریت
generalship U مدیریت
directorship U مدیریت
directorships U مدیریت
stage direction U مدیریت
superintendence U مدیریت
conductorship U مدیریت
directorates U مدیریت
managership U مدیریت
managements U مدیریت
administratorship U مدیریت
leadership U مدیریت
menage U مدیریت
administration U مدیریت
administrations U مدیریت
management U مدیریت
directorate U مدیریت
monopoly management U مدیریت انحصاری
industrial management U مدیریت صنعتی
pyramiding U مدیریت واحد
ownership and management U مالکیت و مدیریت
trust U مدیریت امانی
foremanship U مدیریت سرکارگری
trusted U مدیریت امانی
trusts U مدیریت امانی
interlocking directorate U مدیریت واحد
managerial economics U اقتصاد مدیریت
materiel management U مدیریت اماد
materials management U مدیریت مواد
postal directory U مدیریت پست
directorate U مقام مدیریت
materiel cognizance U مدیریت کالاها
memory management U مدیریت حافظه
materiel management U مدیریت اقلام
personnel management U مدیریت استخدام
management system U سیستم مدیریت
directorates U مقام مدیریت
inventory management U مدیریت موجودی
job management U مدیریت برنامه
maladministration U سوء مدیریت
operational management U مدیریت عملیاتی
management expenses U مخارج مدیریت
management graphics U مدیریت گرافیک
management report U گزارش مدیریت
management science U علم مدیریت
personnel management U مدیریت پرسنلی
financial management U مدیریت مالی
career management U مدیریت مشاغل
setup <idiom> U مدیریت داشتن
demand management U مدیریت تقاضا
concurrency management U مدیریت همزمانی
run the show U مدیریت کردن
resource management U مدیریت منبع
data management U مدیریت داده ها
system mangement U مدیریت سیستم
educational administration U مدیریت اموزشی
superintendence U ریاست مدیریت
file management U مدیریت فایل
file management U مدیریت پرونده
file management U مدیریت پرونده ها
task management U مدیریت کار
superintendency U ریاست مدیریت
scientific management U مدیریت علمی
record management U مدیریت مدارک
record management U مدیریت رکوردها
supply management U مدیریت عرضه
facilities management U مدیریت امکانات
configuration management U مدیریت پیکربندی
task management U مدیریت وفیفه
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
top level management U مدیریت سطح بالا
direct U مدیریت یا سازمان دهی
middle level management U مدیریت سطح متوسط
framework U مدیریت پایگاه داده
flows U مدیریت جریان داده
frameworks U مدیریت پایگاه داده
memory management program U برنامه مدیریت حافظه
conveyancing U مدیریت از روی مهارت
directed U مدیریت یا سازمان دهی
wildlife management U مدیریت حیات وحش
directs U مدیریت یا سازمان دهی
project management program U برنامه مدیریت پروژه
data management system U سیستم مدیریت داده ها
data base management U مدیریت پایگاه داده ها
data management programs U برنامههای مدیریت داده ها
data base management U مدیریت پایگاه داده
materiel cognizance U مدیریت تشخیص کالا
data processing management U مدیریت پردازش داده
spatial data management U مدیریت داده فضایی
institute of materials management U موسسه مدیریت مواد
input/output U مدیریت و کنترل میکند
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
information management system U سیستم مدیریت اطلاعات
dm U مدیریت داده هاanagement
file management program U برنامه مدیریت فایل
flow U مدیریت جریان داده
flowed U مدیریت جریان داده
intendancy U مدیریت حوزه مباشرت
project management system U سیستم مدیریت پروژه
management information system U سیستم مدیریت اطلاعات
server U ول مدیریت صف چاپ و چاپگرهاست
database management U مدیریت پایگاه داده ها
lower level management U مدیریت سطح پایین
letters of administration U سند مدیریت ترکه
item manager U مدیریت اقلام تدارکاتی
data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده ها
computer aided factory management U مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
personal information manager U برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
CMIS U سیستم مدیریت شبکه قدرتمند
career management U مدیریت تهیه تخصصهای نظامی
memory management U مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
data processing management association U انجمن مدیریت پردازش داده
army management structure U سازمان مدیریت نیروی زمینی
management U مدیریت وریاست حسن تدبیر
relational database management U مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
database management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
pim U برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
IAB U مهندسی و مدیریت اینترنت است
database management program U برنامه مدیریت پایگاه داده ها
managements U مدیریت وریاست حسن تدبیر
Internet U مهندسی و مدیریت اینترنت است
record oriented database management U برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
rdbms U سیستم مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
paged memory management U مدیریت حافظه صفحه بندی شده
flat fuiile database management program U برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
three U سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
relational data menagement system U سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
threes U سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
table oriented database management progr U برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
mis U سیستم اطلاعات مدیریت System anagementInformation
mis- U سیستم اطلاعات مدیریت System anagementInformation
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
process U که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
hierarchical data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
processes U کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
administrator U بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
administrators U بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
process U کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
ims U Information سیستم مدیریت اطلاعات System anagement
processes U که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
database U تغییر و مدیریت و استفاده از پایگاه داده میدهد.
databases U که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
databases U تغییر و مدیریت و استفاده از پایگاه داده میدهد.
database U که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
dbase iii U بسته نرم افزاری مدیریت پایگاه داده رابطهای
prints U کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
printed U کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
NetView U معماری مدیریت شبکه توسعه یافته توسط IBM
print U کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
dbms U Base Data سیستم مدیریت پایگاه داده System anagement
smis U for Society Systems انجمن سیستمهای مدیریت اطلاعات Information anagement
device U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
devices U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
fetches U سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
fetch U سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
fetched U سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
routine U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
dynamic U ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
hdbms U DataBase Hierarchicalسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی Systems anagement
dynamically U ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
routines U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routinely U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
Recent search history Forum search
1Vintage style
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1کارآفرینی
1nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
1offshoring
1Oem
1Capacitated production facility
0تجلی قرآنی در سیره مدیریتی امیرمومنان علی(ع) در حوزه وظایف مدیریت
0تابع تولید همگن چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com